• من به میهمانی شما آمده ام •

ساخت وبلاگ
«دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده.»  گم شدن. گم کردن.  چرا از بچگی گم کردن را قبل از پیدا کردن یادمان دادند؟ شاید برای همین است که هر روز، تکه به تکه، چیزهایی را از زندگی‌مان گم می‌کنیم که دیگر هیچ وقت پیدا نمی‌شوند. گم‌شان می‌کنیم و زندگی‌مان هر روز خالی و خالی‌تر می‌شود تا دیگر جز یک مشت خاطره‌ی خاک گرفته از گم‌ کرده‌ ها، چیزی در آن باقی نمی‌ماند. | پاییز فصل آخر سال است _ نسیم مرعشی | + عنوان • من به میهمانی شما آمده ام •...ادامه مطلب
ما را در سایت • من به میهمانی شما آمده ام • دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8almostawhisper2 بازدید : 27 تاريخ : پنجشنبه 28 مرداد 1400 ساعت: 11:13

خیلی اتفاقی تو اینستا برخوردم به یکی از آهنگ های قدیمی "محسن یگانه" . همون که می‌گه : « ای دل تنها تو هنوز چشم انتظاری » بعد فهمیدم مال آلبوم "وقتی رفتی" ه که سال ۸۷ منتشر شده. اکثرش و همون سال ها شنیده بودم اما از حافظه ام پاک شده بودن. اصلا یادم نبود روزی روزگاری این آهنگ ها بودن‌. چند دفعه ی دیگه • من به میهمانی شما آمده ام •...ادامه مطلب
ما را در سایت • من به میهمانی شما آمده ام • دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8almostawhisper2 بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 0:59

حس خوبی داره که میون خستگی ها و بی حوصلگی ها گوشی رو بگیری دستت و به جای چک کردن تلگرام، گشت زدن تو اینستاگرام یا هر کارِ دیگه ای فقط یه شعر بخونی. آدم نمی تونه هر جا می ره با خودش دیوانِ اشعار حمل کنه اما می تونه با گوشی ای که همیشه همراهشه دیوان ها حمل کنه. خوندن یه غزل از سعدی، حافظ یا باقی شعرا • من به میهمانی شما آمده ام •...ادامه مطلب
ما را در سایت • من به میهمانی شما آمده ام • دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8almostawhisper2 بازدید : 102 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 0:59

پاییز هم دارد تمام می شود... این اولین پاییزِ آرام و بی دغدغه بود؛ چه دغدغه های خوب و چه دغدغه های بد. هر چند چیزِ زیادی از پاییز بودنش نفهمیدم این قدر که در خانه بودم اما حس و حالش را دریافت کردم و لذت بردم. اگر به من بود کلا نیمه ی دوم سال را روی "تکرار" می گذاشتم بس که دوستش دارم. پاییزِ امسالِ م • من به میهمانی شما آمده ام •...ادامه مطلب
ما را در سایت • من به میهمانی شما آمده ام • دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8almostawhisper2 بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 0:59

می‌گم: هر وقت کسی بلند بلند می‌ خنده یاد تو می‌ افتم. می‌گه: خیلی ها بابتش مسخره ام می‌ کنن. می‌گم: اونا رو بی خیال. من خنده هات و دوست دارم. از اون جنس خنده ها رو داری که آدم خواه ناخواه باهات می‌ خنده. در ضمن خیلی خوبه آدم نشونه هایی داشته باشه تو ذهن دیگران که با اون یادش بیفتن. الان من احساسِ بی • من به میهمانی شما آمده ام •...ادامه مطلب
ما را در سایت • من به میهمانی شما آمده ام • دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8almostawhisper2 بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 0:59

اینجا مکانی است برای تخلیه ی ذهن ...
برای نوشتن از سکوت هایی که پر از کلمه اند ،
نوشتن از حرف هایی که نباید گفته شوند و می شوند ،
نوشتن از آن نجواهایی که زاده نشده می میرند ...
***
من اینجا گاه همانی است که دیگران می بینند و گاه دقیقا همانی است که هیچ کس نمی بیند. • من به میهمانی شما آمده ام •...
ما را در سایت • من به میهمانی شما آمده ام • دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8almostawhisper2 بازدید : 30 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 0:59

+ چقدر زندگی می تواند در عرض چند روز تغییر کند. چیزهایی که روزی با ترس از آن‌ها یاد می کردی به سرعت جای خود را به یک روتین ساده می دهند و آن‌گاه ترس هایت خنده دار جلوه می کنند. در کنار این‌ ها هم هستند برنامه های روزانه ای که وقتی بعد از مدتی دور افتادن از آن‌ها بهشان بازمی‌گردی حس می کنی چقدر دل تن • من به میهمانی شما آمده ام •...ادامه مطلب
ما را در سایت • من به میهمانی شما آمده ام • دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8almostawhisper2 بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 0:59

از خود درگیری های " آدم های زودرنجِ به روی خود نیاور " این است که مدام در کلنجارند و پیش خود می گویند:《 آن بنده خدا که حرف بدی نزد؛ منظوری هم نداشت. چرا انقدر سخت نگاه می کنی؟ 》

اما هیچ کدام از این حرف ها که قبولشان هم دارند دردی دوا نمی کند چون به هر حال یک جایی از قلب هست که رنجیده ...

+ آخر یک روز کشف می کنم که چرا هر گاه زمان هست، حرفی نیست و هرگاه حرف زیاد است، زمانی برای ثبت کردنش نیست!

• من به میهمانی شما آمده ام •...
ما را در سایت • من به میهمانی شما آمده ام • دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8almostawhisper2 بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 0:59

صبح بود و در مترو نشسته بودم. خانوم جوانی روبروی من بود که داشت با تلفن صحبت می کرد و خب از آن فاصله ی اندک و در آن خلوتی و سکوت مترو صدایش واضح به گوش می رسید. داشت به دوستی در زمینه ی ازدواج مشاوره می داد. اولش که گفت اگر پسر بدی نیست بی دلیل ردش نکن، فکر کردم که خب لابد از آن هاست که کلا همه را ب • من به میهمانی شما آمده ام •...ادامه مطلب
ما را در سایت • من به میهمانی شما آمده ام • دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8almostawhisper2 بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 0:59

۱۳۹۵ هم تمام شد..‌.  سالی که تا این لحظه پر اتفاق ترین سال زندگی ام بود. سالی که در آن خیلی چیزها به دست آوردم و خیلی چیزها از دست دادم؛ اما مهم این است که آموختم. آموختم که شاید آن چه پیش می آید از آن چه که می خواستم پیش آید برایم بهتر باشد. شاید صلاح من ، شادی من ، آرامش من در راهی است که هرگز تصو • من به میهمانی شما آمده ام •...ادامه مطلب
ما را در سایت • من به میهمانی شما آمده ام • دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8almostawhisper2 بازدید : 55 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 0:59